بیا سرچ کن “تصادف” ببین اوووووه
فرض کنید در شرایطی هستید که وقت چندانی ندارید اما مجبورید کاری را بهسرعت به انجام برسانید. اگر نحوهی انجام دادن بخشی از این کار را فراموش کرده باشید یا در دام شک و تردید بیفتید، چطور بهسرعت تصمیم درست را میگیرید؟ لابد فکر میکنید این موقعیت باید خیلی ترسناک باشد اما هیچ هم اینطور نیست.
همهچیز در اینترنت پیدا میشود و این برایمان عادی شده؛ از روش دم کردن دو پیمانه برنج گرفته تا چگونگی کشف امواج گرانشی.
دارم از موقعیتهای سادهای مثل فراموش کردن معادل کلمات، وقت چت کردن با یک آدم غیرهمزبان حرف میزنم. یک دیکشنری آنلاین که کنار دستتان باشد، در کسری از ثانیه میتوانید منظورتان را برسانید؛ بیآن که طرف مقابل متوجه شود شما در انتخاب کلمه گیر کرده بودید.
همهچیز در اینترنت پیدا میشود و این برایمان عادی شده؛ از روش دم کردن دو پیمانه برنج گرفته تا چگونگی کشف امواج گرانشی. به همینخاطر است که ذهنمان دیگر این قبیل موقعیتها را در پروندهی «مشکلات زندگی» طبقهبندی نمیکند.
برای خود من خیلی پیش آمده بهخصوص در مواقع اضطراری به دامن گوگل پناه برده و فرآیند پدید آمدن یک مشکل تازه را در نطفه خفه کردهام! با این وجود تجربه ثابت کرده همیشه سادهترین راه، درستترین راه نیست. سرچ کردن خیلی وقتها هم دردسرساز میشود. مثال معروف و خندهدارش ماجرای همان قاتلیست که با جستوجوی «چطور یک جسد را از بین ببرم؟» به پلیس سرنخ داد و گیر افتاد.
از طرفی از آنجا که چرخهی کار موتورهای جستوجو یکسویه نیست و از بازخورد کاربران تاثیر میپذیرد، نتایج جستوجو در زمانهای متفاوت میتواند کاملا متفاوت باشد. یک مفهوم علمی مثل «شیب» را در نظر بگیرید. این کلمه در ریاضیات پایه، جغرافیا و علوم مهندسی کاربرد فراوانی دارد اما همین حالا هم اولین نتایجی که با جستوجو در گوگل به آن میرسید، بهجای یک تعریف علمی، سیر تا پیاز زندگی پسرک بختبرگشتهای است که چندین سال پیش یکبار سر کلاس جغرافیا گاف داده بود!
بههرحال قبل از هر جستوجویی که انجام میدهیم، باید هدفمان را از این کار مشخص کنیم و میزان حساسیت موضوع را بسنجیم. مهم این است که منابع را بشناسیم و استنادهایمان درست باشد. هیچکس نمیگوید همهی محتواها در اینترنت نامعتبرند اما مساله اینجاست که راه تولید محتوای نامعتبر برای همه باز است.
یک چیز مهم دیگر این است که دنبال یکشبه ره صد ساله رفتن نباشیم و -ساده بگویم- با مطالعهی روزانهی اخبار و گردش در ویکیپدیا از خودمان کارشناس و آسیبشناس نسازیم.
بیایید با اتکا به مطالعهی روزانهی اخبار و گردش در ویکیپدیا از خودمان کارشناس و آسیبشناس نسازیم!
این یکی را بهعنوان یک درد دل میگویم گاهی از استدلالهای عجیب و غریب آدمها برای توجیه اشتباهاتشان نزدیک است که شاخ دربیاورم! اینکه تکنولوژی هم به بشر توجیهتراش کمک میکند که همواره و همواره بهجای پذیرش اشتباهات، به فکر راههای عادی جلوه دادن همهچیز باشد، خیلی برایم عجیب است.
قبل از هرچیز بهتر نیست بدانیم همینکه با گوشیهای تلفن همراهمان لحظهبهلحظه در جریان اخبار قرار میگیریم، دقیقا چه دلیلی دارد؟
چندروز پیش که بهخاطر چند حادثهی جادهای، همهجا در کوی و برزن بحث تصادف بود، مادرم متوجه شد داروخانه در تحویل یکی از داروهایش اشتباه کرده است. اتفاقا اینبار هم برای فهمیدن داستان، از جستوجوی اینترنتی استفاده کردیم و فهمیدیم داروخانه بهخاطر تشابه نام داروها، قرص فشار خون را بهجای چرکخشککن تحویل داده است.
وقتی برای اعتراض و تحویل گرفتن داروی درست به داروخانه مراجعه کردیم، آقای مسئول بهجای عذرخواهی از بیدقتی همکارانش، گفت: «میفهمم بههرحال مادرتان است؛ اما اتفاق است دیگر؛ پیش میآید! فکر کنید مثلا تصادف کرده…»
من البته بهسرعت صحنه را ترک کردم اما پیشبینی میکنم در صحنهی بعد آقای محترم گوشیاش را از زیر میز در میآورد، دستش را به سمت ما دراز میکند و میگوید: «بیا! سرچ کن “تصادف” ببین اوووووه چندصد نفر در روز…»
تازه فکرش را بکنید؛ ماجرا از این هم عجیبتر و وحشتناکتر میشود اگر مثلا روزی هوس کنیم بهجای نام سازنده و جزییات استادیومهای ورزشی، با نام و عوارض داروها در ویکیپدیا شوخی کنیم!